×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

کمک کنیم که قبل از اذواج همدیگر را بشناسیم

اصول روابط و روشهای زندگی موفق

× یادمان باشد 50درصد طلاقها بر اثر نارضایتی جنسی میباشد-آموزش علمی روابط بین زن ومرد بی حیایی نیست -از کاربران گرامی تقاضا میشود بر اساس محدوده سنی و شرایط اجتماعی به مباحث مورد نیاز مراجعه نمایند
×

آدرس وبلاگ من

hamkari.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ane

شناخت براي ازدواج

 

 ازدواج بعد از متولد شدن انسان مهمترين واقعه زندگي محسوب ميشود . در عين حال ازدواج بدون انتخاب و شناختن فرد مورد نظر غير ممكن است و به همين لحاظ تحقيق كردن و شناخت طرف مقابل از مهترين مراحل و مقدمات انتخاب همسر و ازدواج ميباشد .گروهي از جوانان جامعه ما در اين زمانه خصوصيات مادي را بيشتر مورد توجه قرار ميدهند و از توجه كافي به مسائل مهمتر كه روح زندگي مشترك از آن نشاط ميابد غافل ميشوند .هميشه براي داشتن يك زندگي سالم و پويا و پرعاطفه و آرامش بخش، تلاش كردن شايسته بنظر ميرسد و بديهيست وقتي ميتوان با دقت كردن در انتخاب اوليه تا حدود زيادي در مورد آينده زندگي مطمئن شد اين امر جدي تر از هميشه بنظر ميرسد .با هم بودن و در كنار هم بودن روزي اتفاق خواهد افتاد رسيدن به زيبايي و موقعيتهاي مالي مناسب هم بدست آوردنيست ، اما آرامش و وجود روحيه تفاهمي كه زمينه ساز آرامش است گوهري گرانبها و بسيار با ارزش است كه به سادگي و با ساده انگاري بدست نميآيد .اين مساله را در زندگي افرادي كه همسراني زيبا و يا موقعيتهاي مالي مناسب دارند ولي بدنبال آرامش ميگردند ميتوان جستجو كرد .انسان وقتي از آرامش و سلامت روحي و رواني خود دور ميشود حاضر است در دورافتاده ترين جزاير متروكه با حداقل امكانات زندگي قرار بگيرد ولي آرامش داشته باشد ،اين رفتار را در عكس العمل افرادي كه در تنگنا دست به خودكشي ميزنند بسادگي مشاهده ميكنيم .بنابر اين بايد دقت داشت هدف بزرگ و اصلي زندگي داشتن آرامش در كنار همسر است و رسيدن به اين نقطه متعالي در زندگي مستلزم شناخت خود و طرف مقابل است .اينكه بگوئيم زيبايي و يا پولدار بودن بالفطره خوب يا بد است يك اشتباه ميباشد .بلكه بدي موضوع جايي خودش را نشان ميدهد كه انسان رشد نيافته در مقابل موقعيتهاي ظاهري اغوا ميشود و شناخت خود و طرف مقابل را با بهانه هايي كه براي خود ميتراشد كنار ميگذارد . و در واقع اين قسمت بد موقعيتهاي ظاهري و ماديست .عواملي كه باعث شكوفائي و پايندگي زندگي مشترك ميشود ريشه در تفكرات فردي و تربيتهاي اجتماعي و خانوادگي فرد دارد و در واقع خوشبختي در جان انسانها ريشه دارد و آنرا نميتوان بيرون از خود جستجو كرد .ميتوان نتيجه گرفت قدمهاي اساسي(مهمتر)در تشكيل زندگي مشترك مواردي مثل خود شناسي و شناختن زندگي مشترك و اهداف و انگيزه هاي زندگي مشترك و همچنين شناخت طرف مقابل و همگوني و سازگاري او با آرمانها و اهداف زندگي مشترك است .در اين ميان اقدام به شناخت طرف مقابل بدون آگاهي كافي از مفهوم و انگيزه هاي زندگي مشترك و بدون شناخت صحيح از شخصيت خود وقت تلف كردن بنظر ميرسد .افرادي كه عنوان ميكنند در كوچه و خيابان به تحقيق پرداخته اند و در نهايت در زندگي مشتركشان شكست خورده اند بايد به نحوه شناختشان شك كنند .گذشته از شناختي كه بايد از خود و زندگي در فرد ايجاد شود و مقدمه شناخت طرف مقابل ميباشد، شناخت طرف مقابل هم نياز به علم و آگاهي كافي دارد كه سعي ميكنيم  به اين مورد بپردازيم .يكي از مهمترين مسائلي كه در هنگام آشنايي بمنظور ازدواج ممكن است اتفاق بيفتد تغييرات رفتاريست كه بعدها آسيبهاي فراواني به رابطه زناشوئي وارد ميكند .دختري كه كمتر لبخند به لب دارد با خنده هاي مليحانه در هنگام صحبت و آشنايي سعي ميكند خود را در دل طرف مقابل جا كند و يا پسري كه تا بحال يك خط شعر نو ننوشته ادعاي شاعر بودن ميكند .اما فرداي روزگار طرفين خواستار ادامه شرايطي هستند كه بر اساس آن همسرشان را انتخاب كرده اند .غير از اين رفتار تعارف گونه ما ايرانيها اصرار و تاكيد بر مسائلي مثل كم بودن رابطه بين دختر و پسر تا اينكه به طرف مقابل القاء شود دختر در خانواده خود آفتاب و مهتاب نديده است و متعاقب آن آشكارشدن روحيات و واقعيتهاي زندگي گذشته دختر و پسر عواملي مخرب ميباشند .از اينجهت اشاره من به شناخت عواملي غير از شناخت مستقيم ميباشد ، در حالي كه فرد موردنظر در تصور و مورد توجه و تحقيق ماست بررسي عوامل ريشه اي تربيت فرد خيلي ساده تر از شخصيت او پرده بر ميدارد .در تعاليم ديني داريم دختر را از دائي و برادرهايش ميتوان شناخت و اين اشاره اي بر ابزار شناخت غير مستقيم است كه بنظر ميرسد كاربردي تر باشد . رفتن به كوچه ها و خيابانها شايد اگر مشكلات شخصيتي و اجتماعي در طرف مقابل وجود داشته باشد بتواند روشن كننده باشد اما در شناخت واقعي كه لازم است از فرد در خانواده بدست آيد كمتر موثر است .بنابر اين شايسته است شناخت بيروني و دروني همراه هم اتفاق بيفتد .موضوعي كه در شناخت درون خانواده همسر آينده مهم ميباشد اين است كه پي بردن به حسنهاي خانوادگي هر چند باعث خوش آيند ما ميشود ولي شناخت صحيح معمولا با پي بردن به عوامل آزاد دهنده و ريشه هاي ناسازگاري و كجروي كامل ميشود .شما زماني ميتوانيد بگوئيد طرفتان را خوب شناخته ايد كه به نكات منفي شخصيت طرف مقابلتان خوب پي برده باشيد و اين كار براحتي محقق نميشود .شايد بخاطر همين باشد كه در هر كدام از راهنمائيهاي انجام شده به عواملي اشاره ميشود و شناخت كامل را نميشود هرگز براحتي و قبل از زندگي مشترك كسب كرد و هدف ما از تحقيقات و اشنائيها بالابردن درصد شناختمان ميباشد نه صد در صدكامل كردن آن.اشاره اي كه در اين مقوله ميگنجد در نظر گرفتن شرايط منفي خانواده هاي ناسالم ميباشد ، چرا كه فرزندان با روحيات ناسالم از اين خانواده ها شكل ميگيرند .و پيشنهاد ميشود وقت كافي براي شناخت خانواده همسر آينده صرف شود كه اين روش وسيله اي براي شناخت غير مستقيم خود فرد هم ميباشد .بعضي از مشخصه هاي خانواده ناسالم بشرح زير است .اين علائم به منزله تابلوي احتياط است و نه ورود اكيداً ممنوع . اول اينكه خانواده هاي ناسالم سعي در طبيعي جلوه دادن وضعيت خود ميكنند و براي آن تلاش ميكنند چون اين كمبود زندگي آنهاست .از بزرگترين مشخصه هاي خانواده هاي نا همگون اقدام به ظاهر سازي و مردم فريبي و تظاهر به خوب بودن است ولي اين امكانات با ابزاري غير از دروغ و فريب برايشان محقق نميشود .معمولا زن سالاري و يا مرد سالاري افراد خانواده را بسوي پيروي بي قيد و شرط از خواسته هاي آنها پيش ميبرد و احترامي براي عقايد افراد خانواده وجود ندارد .(طبيعيست افرادي ترسو و ضعيف النفس و يا متكبر و خودخواه در اين خانواده ها رشد خواهند كرد كه آينده اي مثل والدين خود خواهند داشت)در اين خانواده ها شادي كم و غصه و ناراحتي زياد است آرمانگرائي در اينكه خانواده ما از همه بي عيب و نقصتر است و اشاعه اين تفكر كه ديگران در مقابل ما ضعيفتر و ناقصتر و حقيرترند .نبودن گذشت در مقابل اشتباهات ديگران(كينه شديد) و هميشه بر كرسي قضاوت نشستن و در مقابل بي توجهي به حقوق ديگران .تفاخر و تعريف از خود چه به صورت جلوه دادن موقعيتهاي اجتماعي و اقتصادي و يا اصل و نسب و پيشينه نشان دهنده اين است كه افرادي كه به اين شكل رفتار ميكنند در درون خود دلايل كافي براي بزرگ بودن ندارند و شخصيت كوچكي دارند .توقع زياد از ديگران لجبازي و يكدندگي افراطي و . . . 

با توجه به اين شرايط خانواده اي ميتواند مورد توجه شما باشد كه كمتر درگير مشكلات مذكور باشد در كنار اين بررسيها، توجه به خوش آيند بودن ظاهر و موقعيت اجتماعي و مسائل مادي ديگر اگر بجا باشد بد نيست و در هر صورت همگوني و هماننديهاي اعتقادي و فرهنگي و اقتصادي كمك زيادي به پا بر جايي زندگي مشترك ميكند

دوشنبه 14 اردیبهشت 1388 - 5:24:37 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم